در ساعت ۱۱:۳۸صبح روز ٢٨ ژانویه ١٩٨۶ فضا پیمای چلنجر (Challenger) از پایگاه کیپ کارناوال به فضا پرتاب شد. ٧۴ ثانیه بعد ١۶ کیلومتر از سطح زمین فاصله گرفته بود و هم چنان رو به اوج بود که ناگهان انفجار مهیبی صورت گرفت. جریان که بطور زنده از چندین کانال تلویزیونی پخش می شد همه اخبار را تحت الشعاع قرار داد. خبر انفجار ٨ دقیقه بعد بر روی سر خط اخبار بازار بورس نیویورک ظاهر شد. مردم زیاد معطل نشدند.

فروش سهام چهار شرکت پیمانکاری که در پروژه چلنجر شرکت داشتند بطور دیوانه وار آغاز گردید، "راک ول اینترنشنال" (Rockwell International) که سفینه و موتور را ساخته بود، "لاکهید" (Lockheed) که مدیریت پروژه را بر روی زمین برعهده داشت، "مارتین ماریتا" (Martin Marietta) که مخزن سوخت را ساخته بود و "مورتون تیوکول" (Morton Thiokol) که ساخت راکت سوخت جامد را برعهده داشت.

۲۱دقیقه پس از انفجار سهام لاکهید ۵ درصد، مارتین ماریتا ٣ درصد و راک ول ۶ درصد سقوط کرد. سهام مورتون تیوکول بیش از همه با سقوط روبرو شد. دو استاد رشته امور مالی "مایکل مالونی" (Michael T. Maloney) و "هرولد مالهرین" (Harold Mulherin) در مطالعه ای که در خصوص تاثیر فاجعه چلنجر بر بازار بورس انجام داده اند می نویسند:

"آنقدر فروشنده زیاد بود و خریدار کم که معامله برروی سهام این شرکت (مورتون تیوکول) به طور موقت متوقف گردید. یکساعت بعد که معامله برروی سهام آن آغاز گردید قیمت ها پیشاپیش ۶ درصد سقوط کرده بود. در پایان روز این سقوط به دو برابر افزایش یافته و به ١٢ درصد رسید. سهام سه شرکت دیگر بطور عجیبی خود را بازسازی کرده و بطور خزنده افزایش یافتند تا آنکه در پایان روز کاهش قیمت به ٣ درصد محدود گشت. مفهوم آنچه که گذشت اینست که نظر جامعه بر این بود که مورتون تیوکول شرکتی است که در انفجار چلنجر بیش از همه مقصر بوده است".

چنانکه مالونی و مالهرین در مطالعات خود نشان دادند در روز وقوع فاجعه کوچکترین بحثی و صحبتی بر سر اینکه چه شرکتی مقصر است در رسانه ها نشد. روز بعد سرمقاله نیویورک تایمز از دو احتمال سخن راند که هیچ یک کمترین اشاره ای به تیوکول نداشت. ۶ ماه مطالعه کمیسیون منتخب رئیس جمهور به طول انجامید و نتیجه بدست آمده این بود که واشرهای محفظه سوخت جامد در هوای سرد دچار اشکال شده و ترک می خورد. "ریچارد فی من" (Richard Feyman) فیزیکدانی بود که در برابر کنگره آمریکا واشر مورد بحث را در لیوانی از آب یخ انداخت و پس از مدتی نشان داد که واشر مزبور بر اثر سرما دچار شکنندگی شده است. بر اثر نشد از کناره های این واشر گازهای بسیار داغ حاصل از احتراق سوخت به محفظه سوخت نفوذ کرده و انفجار فاجعه آمیز را باعث گردیدند. تیوکول مقصر شناخته شد و شرکتهای دیگر مبرا شدند. به عبارت دیگر ظرف مدت نیم ساعت پس از انفجار، بازار بورس دریافته بود که مقصر اصلی چه شرکتی است.

ممکن است برخی استدلال کنند این حادثه (سقوط شدید سهام تیوکول) تنها یک اتفاق بوده است. شاید هم عمل متوقف کردن معامله برروی سهام این شرکت در افت بعدی آن موثر بوده است. خوب، اینها مسائلی است که می تواند در نتیجه گیری ما مد نظر قرار گیرد. اما مطلب بسیار ظریفی در اینجا نهفته است. در آن فاصله زمانی کوتاه هیچ یک از عواملی که معمولا بازار بورس را دستخوش تحول می کنند حاضر نبودند. نه جنجال و تبلیغات، نه معاملات قماری و نه هیچ چیز دیگر. پس چگونه مردم توانستند تا آن درجه درست عمل کرده باشند؟

مالونی و مالهرین بدنبال حل این معما رفتند. باین منظور سابقه همه معاملات آنروز را بر روی سهام تیوکول مورد مطالعه قرار دادند. آنها می خواستند دریابند آیا مدیران شرکت دست به فروش ناگهانی سهام زده بودند بنحوی که زنگ خطر را برای سرمایه گذاران بازار بورس به صدا درآورده باشد؟ آیا رقیبان تیوکول شروع به فروش خارج از قاعده سهام تیوکول کرده بودند تا آنرا با بحران روبرو کنند؟ رکورد معاملات، هیچ معامله خارج از نرم و غیرعادی را نشان نداد. بالاخره در حالی که دستشان بجائی نرسید گفتند باید اطلاعاتی از درون شرکت به بیرون درز کرده باشد که چنان وضعی را پدید آورده باشد. اقتصاددان و مدرس دانشگاه معتبر "کورنل" (Cornell University) "مورین اوهارا" (Maureen O’hara) آخرالامر نوشت:"در حالیکه بازار در عمل تصمیمات درستی می گیرد ما در تئوری نمی توانیم توجیه کنیم چگونه این اتفاقات صورت می گیرد".

منبع: http://shahirblog.com/Detail.asp?id=14